سایدا جونسایدا جون، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

سایدا دردونه ی مامان و بابا

النای نازنین به جمع ما خوش آمدی

تو روزهایی که همه ما درگیر بودیم یه نی نی خوشگل به جمع محسنی ها اضافه شد. یک شب رفتیم دیدنشون و تو کلی ذوق کردی و از دیدنش خیلی خوشحال شدی. النا دختر ناز عمو مجتباست (پسر عموی بابا محمد). النای نازنین به جمع ما خوش آمدی. امیدوارم خوش نام باشی و برای پدر و مادرت مایه سر افرازی و سربلندی باشی.     ...
30 آبان 1393

یک روز متفاوت بعد از گذشت روزهای سخت

نفسم روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم . فوت مامان شهناز ضربه ی بزرگی به ما وارد شد. نمیخوام از اون روزهای بد بنویسم. از 27 مهر می نویسم که بعد از مدتها تو  و من دوتایی رفتیم به نمایشگاه نقاشی کودکان. آذرخش جون ما را دعوت کرد   و ما با بقیه همکاران خوب مدرسه نیکان رفتیم . چون تو هم به تقاشی علاقه داری و تو مهد هم کلاس نقاشی و  ژیمیناستیک میری. از این مهدت راضی ام خدا بهشون سلامتی بده. هم توراحتی و هم من. تو نمایشگاه با اشکان معماری نسب آشنا شدی حیف که ازتون دوتایی عکس نگرفتم. اما اشکان به تو یک بادکنک داد   الهی قربون اون ژست قشنگت بشم عسلم الهی قرب ...
30 آبان 1393
1